بسم الله الرحمن الرحیم
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز؟
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کار گشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته ز اول
بی حجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت دراز دستی
ای هست بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
ای هرچه رمیده وا رمیده
در کن فیکون تو آفریده
ای محرم عالم تحیر
عالم ز تو هم تهی و هم پر
ای تو به صفات خویش موصوف
ای نهی تو منکر امر معروف
ای مقصد همت بلندان
مقـصود دل نیـازمندان
ای سرمه کش بلند بینان
در باز کن درون نشینان
ای بر ورق تو درس ایام
ز آغاز رسیده تا به انجام
صاحب توئی آن دگر غلامند
سلطان توئی آن دگر کدامند
از آتش ظلم و دود مظلوم
احوال همه تراست معلوم
هم قصه نانموده دانی
هم نامه نا نوشته دانی
از ظلمت خو رهاییم ده
با نور خود آشناییم ده
- ۹۲/۱۱/۰۶